به گزارش مفدا لرستان امیرحسین آهنگری دانشجوی رشته پزشکی ورودی بهمن سال ۱۳۸۹ و مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی لرستان بوده است، این مصاحبه در نشریه دانشجویی پنگوئن چاپ شده است.
-لطفاً خودتان را معرفی کنید و دربارهی سمت خود در بسیج دانشجویی و فعالیتهای فرهنگیتان یک توضیح اجمالی بدهید.
با عرض سلام و تشکر. امیرحسین آهنگری هستم. اهل اهواز، متولد مردادماه سال ۷۰، دانشجوی رشته پزشکی و ورودی بهمن سال ۸۹.
عرض کنم خدمتتان که بنده پیش از ورود به دانشگاه در کنار درس خواندن و از مقطع راهنمایی، مسئولیت بسیج دانشآموزی راهنمایی و دبیرستان را بر عهده داشتم و زمانهای غیر از مدرسه و مطالعهی دروس را در مجموعهی کانون فرهنگی سیدالشهدا (ع) مسجد آیتالله جزایری اهواز تحت عناوین مختلف برای کار فرهنگی قرار داده بودم. پس از ورود به دانشگاه هم در مقطع علوم پایه، عضویت شورای مرکزی بسیج دانشجویی و مسئولیت پایگاه کمالوند را بر عهده داشتم و بعد از آن هم مسئولیت حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه را عهدهدار شدم که تا سال گذشته ادامه داشت؛ اما به دلیل حضور کمترم در دانشگاه، به دوستان دیگر سپردم. در حال حاضر به عنوان عضو شورا و مشاور در کنار عزیزان بسیجی دانشگاه فعالیت دارم. البته در این بین با نهاد مقام معظم رهبری و معاونت فرهنگی در قسمتهای مختلف و کانونها و شوراها همکاریهایی را هم داشتم که حالا اگر بخواهم با جزییات بگویم، به نظرم از حوصلهی گزارش خارج هست.
- علت محبوبیت و شهرت خود بین دانشجویان را در چه میبینید؟
اگر شهرت باشد که به دلیل حضور در اجتماعات و مناسبتها، برنامهها و جلسات مختلف در کنار اقشار مختلف دانشگاه، اعم از دانشجو، کارکنان و...هست. محبوبیت را هم نمیدانم که هست یا نیست! ولی خب این از دیدگاه هر فردی متفاوت میباشد و باید از دیگران پرسیده شود.
-از خاطرات دانشجوییتان بگویید؟
والا خاطرات که خیلی زیاد هستند. خصوصاً شبهای امتحانی که با برنامهها مصادف میشد و با جزوه و کتاب به مراسم میرفتم. آن شبها را هیچوقت فراموش نمیکنم؛ شبهایی با استرسهای شیرین...در خوابگاه کمالوند هم که شبها با زوزهی گرگ و پارس سگ میخوابیدیم، صبحها هم با صدای زنگولهی گلهی گوسفندها بیدار میشدیم.
-استاد محبوب شما در علوم پزشکی چه کسی است؟ و علت اینکه به ایشان علاقه دارید را هم بفرمایید.
وی در جواب به این سؤال گفت: «البته خیلی از اساتید به گردنمان حق دارند. در علوم پایه به دکتر ویسکرمی و در بالین هم دکتر گرشاسبی از اساتید محبوب من هستند که برای هر دو استاد به خاطر علم، تعهد و بیتفاوت نبودنشان نسبت به مسائل اخلاقی و... احترام فراوانی قائل هستم.»
-نظر کلی شما دربارهی لومز (lums) چیست؟
اگر منظور شما ساعت هست که زیاد به آن سر نمیزنم، ولی اگر منظورتان کل دانشگاه میباشد «خوبه...بد نیست...گهی تلخ و گهی شیرین...»
-دربارهی بسیج دانشگاه و نقاط ضعف و قدرتش توضیح دهید.
الحمدالله در این چند سالی که در کنار بچهها بودم، مجموعهی خوب و فعالی بوده و در جهت رسیدن به اهداف والای بسیج و عضوپذیری از همه اقشار دانشگاه با هر فکر و تیپ و منطقی کوشا و بالنده بوده است. ولی خب جاهایی هم کم و کاستیهایی در خصوص کار تشکیلاتی وجود دارد، اما همواره تلاش بر این بوده که بسیج ما واقعی و همان بسیج درگفتار رهبری و امام راحل (ره) باشد. هر جا که این گفتار و منطق رعایت شده، قوت هست و هر جا کم و کاستی و جاماندگی بوده، نقصان.
-چند کلمه نام میبرم و شما با هر کدام از این کلمات اولین جملهای که به نظرتان میرسد را بفرمایید.
دکتر ویسکرمی= متانت و تعهد
انجمن اسلامی= در مسیر شدن
شهید حججی= رهایی از حصار تن برای معبود
جنگ= ظالم و مظلوم
دزفول=مقاومت
-درست است که با خانوادهی صادق آهنگران نسبت خویشاوندی دارید؟ نظرتان را دربارهی پدر و پسر آهنگران بفرمایید.
بله. حاج صادق عموزاده و شوهر خالهام هستند. حاج صادق را مثل پدرم دوست دارم و افتخار میکنم به اینکه نسبتی با ایشان دارم و میتوانم مثل همهی ملت شهیدپرور ایران، با هر سلیقهای، از وجود ایشان بهره ببرم. محمدعلی هم که پسر خالهام هست و مثل داداشم میماند. ولی همیشه دوست داشتم که ایشان در همهی افکار و اعتقاداتش پیرو الگوی قابلتقدیری چون پدرشان باشند تا اینکه بازیچهی یکسری سیاسیون منفعتطلب و دنیاپرست شوند. خب البته اختیار انتخاب هر کس با خودش هست. برای ایشان بهترینها آرزو میکنم که همان عاقبت به خیری هست...
-ظاهراً شما مداح هم هستید. لطفاً بفرمایید که از چندسالگی مداحی میکردید و مشوق اصلی و انگیزهی خود را برای این کار توضیح دهید.
بله. کم و بیش توفیق این بوده که در آستان اهلبیت (ع) نفسی زده باشم. اولین مداحی را پنج سالگی در مجمع مداحان اهواز انجام دادم. اصل در مداحی، توفیقی هست که خدا و عشق ائمه (ع) در وجود انسان قرار میدهد. البته پدر بنده پیر غلام این آستان هستند و حتی حاج صادق هم از ایشان بهره گرفتهاند. در ابتدای امر؛ ما یک گروه همخوانی داریم که متشکل از پدر و دو برادر و بنده هست؛ که به این صورت با صدای خودمان خدمتگزار آستان ائمه (ع) هستیم و این گروه تا به امروز مشوق خیلی خوبی برای ما بوده است.
-و در پایان هم اگر چیزی مد نظرتان هست که دوست دارید راجع به آن صحبت کنید؛ بفرمایید. با کلمهی پنگوئن هم یک جمله بسازید.
نه صحبت خاصی مدنظرم نیست و خوشحال شدم که دقایقی را در خدمت شما بودم. امیدوارم همهی دانشجویان در درسهای خود موفق، در اعتقادات خود سرآمد و همواره متعهد به انقلاب اسلامی باشند و در راه پیشرفتش از هیچ تلاشی مضایقه ننمایند.
سارا قاسمیان
ارسال نظر